عروسی

ساخت وبلاگ
دو روز پیش برای مراسم عروسی یکی از اقوام تبریز رفتیم. خوب بود. با اینکه خیلی خسته شدیم ولی دلی از عزا دراوردیم. از اول تابستون جایی نرفته بودیم و بهانه ای شد تا کمی بگردیم. روز عروسی موهامو شینیون کردم و خواهرم کلی آرایشم کرد. معمولا همه میگن بیبی فیس هستی و از سنت خیلی کوچکتر نشون میدی. طوری که توی مهمونیها ازم میپرسن چندم میخونی؟ اونروز هم توی عروسی یه خانم به مادرم گفت: انشاالله عروسی دختر شما...البته هنوز زوده براش. خیلی کوچیکه. مادرم مردد گفت: زیادم کوچک نیست ارشد میخونه.

خانمه با چشم های گرد شده گفت: من فکر کردم دبیرستانیه!

خلاصه که آرایش و شینیون و این حرفا هم جواب نداد. ولی خب واقعا حس خوبی نیست تا این حد سنت کوچیک نشون بده!!!

فصل اول تابستان...
ما را در سایت فصل اول تابستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lavienrose بازدید : 121 تاريخ : سه شنبه 16 بهمن 1397 ساعت: 17:42